ما خوشحالیم از اینکه برای حمایت از رییس جمهور وقت خود به پای صندوقین رای رفتیم و چنان از خودمان اعلام رضایتی در کردیم که زدیم چشم رکورد را در آوردیم!!!
ما خوشحال تریم از اینکه به اشتباه خود پی بردیم و آثار یک عدد علامت سوال گنده را از چهره ی خود زدودیم و اکنون جز روشنفکران جامعه محسوب میشویم چرا که در خیال خود میپنداشتیم "ما" در انتخابات شرکت کردیم..در حالی که خیلی زود فهمیدیم شرکت در انتخابات، "ما" را کرده است!!!
حوصله ی نوشتن ندارم..واسه خودم هم خیلی عجیببه..منی که تمام صفحه های سر رسیدم و پر میکردم الان حوصله ی نوشتن ندارم..به جاش بلند بلند فکر میکنم..یهو میشینم تو اتاقم و با خودم حرف میزنم!قبلنا با نوشتن آروم میشدم..یعنی هر چیزی که از ذهنم میگذشت رو مینوشتم..رو دیوار..رو تکه کاغذ..رو هر چیزی ..الان دیگه اینجوری نیستم!دلیلش رو هم نمیدونم! یه چیز دیگه ای هم هست اونم اینه که نسبت به هر چیزی بی احساس شدم! یعنی یه جمله ی مزخرفی رسوخ کرده تو ذهنم بیرون هم نمیاد..خسته ام کرده.. دیگه نمیتونم باهاش مبارزه کنم..هر کاری که میخوام انجامش بدم رو با این جمله شروع و بعد تمومش میکنم " به من چه؟! بذار هر چی میخواد بشه!"بعد جالبه گاهی اوقات هم میگم"به من چه..بذار هر کاری که میخواد بکنه"!! حالا نکته اینجاست که اصلا" کسی وجود نداره تو ذهن من که بخواد حالا کاری هم بکنه! یعنی الان فک کن بگن تا چند ثانیه ی دیگه قراره بری رو هوا من میگم به من چه! بذار هر کاری که میخواد بکنه!!
خودم با خودم منطقی حرف میزنم و به این نتیجه میرسم که حالم خوبه فقط یکم..خیلی خیلی کم خل شدم!
چرابه كروبى رأى مى دهيم چون زبانش تيز است. همچين طرف را مى كوبد به ديوار و كاغذديوارى اش مى كند كه بيا و ببين - چون ساسى مانكن در ستاد انتخاباتى اوست و چون "پارميدا" و "موشولينا كوشن" خيلى براى رقص خوبند - چون ابطحى خيلى شيرين است واو هم آنجاست - چون خانمش عينك آفتابى مى زند به چشمش - چون خوب حالشريعتمدارى را گرفت - چون تنها كسى كه جرأت كرد در مورد اصلاح قانون اساسى حرفبزند او بود - چون اصلاح طلب است - چون احمدى نژاد بايد برود
چرابه كروبى رأى نمى دهيم - چون كرباسچى پررو است - چون سروش اصلا براى چهحرف زد؟ او چه كاره بود؟ - چون خيلى بد پيله است و هرچه خاتمى گفت نيا گفت ميامخوب مى كنم - چون خانمش از هديه تهرانى متنفر است - چون خيلى ناز است ها ولىبه يك نفر ديگر مى خواهيم رأى بدهيم، مجبوركه نيستيم - چون احمدى نژاد بايدبماند، حيف است برود
چرا به موسوى رأى مى دهيم - چون خانمش روسرىگل گلى سر مى كند - چون دست خانمش را در دست مى گيرد - چون خانمش مجسمه ىميدان مادر را ساخته است - چون خانمش صحبت مى كند - چون نقاش است و نقاش هاجزو هنرمندانند و هنرمندان روح لطيف دارند - چون موسيقى "سر اومد زمستون" خيلىآدم را حالى به حالى مى كند - چون خاتمى خيلى ناز است و خاتمى آنجاست - چوندر زمان نخست وزيرى او از گرسنگى نمرديم - چون اصلاح طلب است - چون احمدىنژاد بايد برود
به موسوى رأى نمى دهيم - چون موسيقى "سر اومدزمستون" مال چريك هاى فدايى بود و او دزديد و يك ليوان آب هم رويش - چون تازهدزديدن سرش را بخورد هيچ هم در موردشان صحبت نكرد و باعث و بانى اش را لعنتنكرد - چون زبانش مثل كروبى تيز نيست. اصلا كلا آدم يك وقت هايى نمى فهمد چه مىگويد - چون اصلا بيست سال كجا بود پس؟ نه خبرى، نه حالى، نه احوالى. واللهبخدا - چون زيادى نجيب است - چون خيلى فِس مى زند. انگار نمى داند كه وقتنداريم، بچه روى گاز است - چون به يك نفر ديگر مى خواهيم رأى بدهيم. گناه كهنكرده ايم - چون خاتمى خيلى نامرد بود كه نيامد و حالا من هم لج مى كنم - چوناحمدى نژاد بايد بماند. مى ميرم برايش
به محسن رضايى رأى مىدهيم - تا حال احمدى نژاد را بگيريم - چون محسن خيلى قدير ژانگولراست - چون همينجورى الكى محض تنوع - چون احمدى نژاد بايد برود
چرابه محسن رضايى رأى نمى دهيم - چون اگر رفت خارج از كشور پليس بين الملل اورا مى گيرد و ما مى مانيم بى رئيس جمهور - چون اگر قرار بود از اين تيره و طايفهكسى را انتخاب كنيم، باز قربان احمدى نژاد حداقل آدم را به خنده مىاندازد
چرا به احمدى نژاد رأى مى دهيم: - چون احتمالا بيل و هاونو وردنه و ميل لنگ و قفل فرمان و زنجير چرخ با هم به سرمان خورده - چون ساديسم ومازوخيسم داريم - چون زشت است و آدم دلش برايش مى سوزد - چون پول چرك كف دستاست و ما نيازى به آن نداريم - چون اگر باشد حداقلش مطمئنيم كه چهارسال يك بارسفره ى صلواتى برايمان پهن مى كند - چون آنقدر شيرين دروغ مى گويد كه آدم مىخواهد بميرد از ذوق - چون مرگ بر اسرائيل - چون مرگ بر آمريكا - چون مرگبر همه، حتى من و شما دوست عزيز - چون غزه اى ها گناه دارند - چون لبنانى هاهم گناه دارند - چون ما اصلا گناه نداريم - چون گشت ارشاد خيلى خوب است - چون برنامه هاى تلويزيون خيلى مفرح است - چون اينجا بيمارستان روزبهاست
چرا به احمدى نژاد رأى نمى دهيم - چون به اينجايمان رسيد (يكمنطقه اى نزديكى هاى محل رويش موى سر) - چون شكممان چسبيد به كمرمان - چونچرك كف دست را كمى تا حدودى اگر جسارت نباشد لازم داريم ولى نيست - چون مرديم بسكه تا آمديم حرف بزنيم زبانمان را از حلقمان كشيدند بيرون و دور سرمان گرهزدندش - چون اگر اجازه و فرصت بدهد ما اين شخصيت لگدمال شده و له شده را يك صدفصل بشوييم و بياندازيم روى رخت - چون ادب و حقيقت و عدالت و محبت و صداقت اينها را دوست داريم. ببخشيد ها - چون فاطمه خانم به كمى استراحت نياز دارند - چون اينجا اوگاندا نيست. عيدى امين هم مرد. دوبار كه نمى شود بيايد - چون احمدىنژاد بايد برود
تصمیم گرفته ایم در حد ِ قابل توجهیخود زنیکنیم! ولی از آنجایی کهعلی چپبسته است و شلوغ؛ و کیفیت خود را نیز از دست داده است مانده ایم خود راکجا بزنیم؟! ما اصولا" حوصله ی مکان های شلوغ را نداریم خصوصا" کهاینروزها عده ی زیادی در کوچه یمذکورتجمع کرده و حال ما را هر روز بیشتر از روز قبل به هم میزنند!چنانچه فکر نوین و بهتری در سر دارید،ما را یاری کنید!
ما خوشحالیم از اینکه برای حمایت از رییس جمهور وقت خود به پای صندوقین رای رفتیم و چنان از خودمان اعلام رضایتی در کردیم که زدیم چشم رکورد را در آوردیم!!!
ما خوشحال تریم از اینکه به اشتباه خود پی بردیم و آثار یک عدد علامت سوال گنده را از چهره ی خود زدودیم و اکنون جز روشنفکران جامعه محسوب میشویم چرا که در خیال خود میپنداشتیم "ما" در انتخابات شرکت کردیم..در حالی که خیلی زود فهمیدیم شرکت در انتخابات، "ما" را کرده است!!!
حوصله ی نوشتن ندارم..واسه خودم هم خیلی عجیببه..منی که تمام صفحه های سر رسیدم و پر میکردم الان حوصله ی نوشتن ندارم..به جاش بلند بلند فکر میکنم..یهو میشینم تو اتاقم و با خودم حرف میزنم!قبلنا با نوشتن آروم میشدم..یعنی هر چیزی که از ذهنم میگذشت رو مینوشتم..رو دیوار..رو تکه کاغذ..رو هر چیزی ..الان دیگه اینجوری نیستم!دلیلش رو هم نمیدونم! یه چیز دیگه ای هم هست اونم اینه که نسبت به هر چیزی بی احساس شدم! یعنی یه جمله ی مزخرفی رسوخ کرده تو ذهنم بیرون هم نمیاد..خسته ام کرده.. دیگه نمیتونم باهاش مبارزه کنم..هر کاری که میخوام انجامش بدم رو با این جمله شروع و بعد تمومش میکنم " به من چه؟! بذار هر چی میخواد بشه!"بعد جالبه گاهی اوقات هم میگم"به من چه..بذار هر کاری که میخواد بکنه"!! حالا نکته اینجاست که اصلا" کسی وجود نداره تو ذهن من که بخواد حالا کاری هم بکنه! یعنی الان فک کن بگن تا چند ثانیه ی دیگه قراره بری رو هوا من میگم به من چه! بذار هر کاری که میخواد بکنه!!
خودم با خودم منطقی حرف میزنم و به این نتیجه میرسم که حالم خوبه فقط یکم..خیلی خیلی کم خل شدم!
چرابه كروبى رأى مى دهيم چون زبانش تيز است. همچين طرف را مى كوبد به ديوار و كاغذديوارى اش مى كند كه بيا و ببين - چون ساسى مانكن در ستاد انتخاباتى اوست و چون "پارميدا" و "موشولينا كوشن" خيلى براى رقص خوبند - چون ابطحى خيلى شيرين است واو هم آنجاست - چون خانمش عينك آفتابى مى زند به چشمش - چون خوب حالشريعتمدارى را گرفت - چون تنها كسى كه جرأت كرد در مورد اصلاح قانون اساسى حرفبزند او بود - چون اصلاح طلب است - چون احمدى نژاد بايد برود
چرابه كروبى رأى نمى دهيم - چون كرباسچى پررو است - چون سروش اصلا براى چهحرف زد؟ او چه كاره بود؟ - چون خيلى بد پيله است و هرچه خاتمى گفت نيا گفت ميامخوب مى كنم - چون خانمش از هديه تهرانى متنفر است - چون خيلى ناز است ها ولىبه يك نفر ديگر مى خواهيم رأى بدهيم، مجبوركه نيستيم - چون احمدى نژاد بايدبماند، حيف است برود
چرا به موسوى رأى مى دهيم - چون خانمش روسرىگل گلى سر مى كند - چون دست خانمش را در دست مى گيرد - چون خانمش مجسمه ىميدان مادر را ساخته است - چون خانمش صحبت مى كند - چون نقاش است و نقاش هاجزو هنرمندانند و هنرمندان روح لطيف دارند - چون موسيقى "سر اومد زمستون" خيلىآدم را حالى به حالى مى كند - چون خاتمى خيلى ناز است و خاتمى آنجاست - چوندر زمان نخست وزيرى او از گرسنگى نمرديم - چون اصلاح طلب است - چون احمدىنژاد بايد برود
به موسوى رأى نمى دهيم - چون موسيقى "سر اومدزمستون" مال چريك هاى فدايى بود و او دزديد و يك ليوان آب هم رويش - چون تازهدزديدن سرش را بخورد هيچ هم در موردشان صحبت نكرد و باعث و بانى اش را لعنتنكرد - چون زبانش مثل كروبى تيز نيست. اصلا كلا آدم يك وقت هايى نمى فهمد چه مىگويد - چون اصلا بيست سال كجا بود پس؟ نه خبرى، نه حالى، نه احوالى. واللهبخدا - چون زيادى نجيب است - چون خيلى فِس مى زند. انگار نمى داند كه وقتنداريم، بچه روى گاز است - چون به يك نفر ديگر مى خواهيم رأى بدهيم. گناه كهنكرده ايم - چون خاتمى خيلى نامرد بود كه نيامد و حالا من هم لج مى كنم - چوناحمدى نژاد بايد بماند. مى ميرم برايش
به محسن رضايى رأى مىدهيم - تا حال احمدى نژاد را بگيريم - چون محسن خيلى قدير ژانگولراست - چون همينجورى الكى محض تنوع - چون احمدى نژاد بايد برود
چرابه محسن رضايى رأى نمى دهيم - چون اگر رفت خارج از كشور پليس بين الملل اورا مى گيرد و ما مى مانيم بى رئيس جمهور - چون اگر قرار بود از اين تيره و طايفهكسى را انتخاب كنيم، باز قربان احمدى نژاد حداقل آدم را به خنده مىاندازد
چرا به احمدى نژاد رأى مى دهيم: - چون احتمالا بيل و هاونو وردنه و ميل لنگ و قفل فرمان و زنجير چرخ با هم به سرمان خورده - چون ساديسم ومازوخيسم داريم - چون زشت است و آدم دلش برايش مى سوزد - چون پول چرك كف دستاست و ما نيازى به آن نداريم - چون اگر باشد حداقلش مطمئنيم كه چهارسال يك بارسفره ى صلواتى برايمان پهن مى كند - چون آنقدر شيرين دروغ مى گويد كه آدم مىخواهد بميرد از ذوق - چون مرگ بر اسرائيل - چون مرگ بر آمريكا - چون مرگبر همه، حتى من و شما دوست عزيز - چون غزه اى ها گناه دارند - چون لبنانى هاهم گناه دارند - چون ما اصلا گناه نداريم - چون گشت ارشاد خيلى خوب است - چون برنامه هاى تلويزيون خيلى مفرح است - چون اينجا بيمارستان روزبهاست
چرا به احمدى نژاد رأى نمى دهيم - چون به اينجايمان رسيد (يكمنطقه اى نزديكى هاى محل رويش موى سر) - چون شكممان چسبيد به كمرمان - چونچرك كف دست را كمى تا حدودى اگر جسارت نباشد لازم داريم ولى نيست - چون مرديم بسكه تا آمديم حرف بزنيم زبانمان را از حلقمان كشيدند بيرون و دور سرمان گرهزدندش - چون اگر اجازه و فرصت بدهد ما اين شخصيت لگدمال شده و له شده را يك صدفصل بشوييم و بياندازيم روى رخت - چون ادب و حقيقت و عدالت و محبت و صداقت اينها را دوست داريم. ببخشيد ها - چون فاطمه خانم به كمى استراحت نياز دارند - چون اينجا اوگاندا نيست. عيدى امين هم مرد. دوبار كه نمى شود بيايد - چون احمدىنژاد بايد برود
تصمیم گرفته ایم در حد ِ قابل توجهیخود زنیکنیم! ولی از آنجایی کهعلی چپبسته است و شلوغ؛ و کیفیت خود را نیز از دست داده است مانده ایم خود راکجا بزنیم؟! ما اصولا" حوصله ی مکان های شلوغ را نداریم خصوصا" کهاینروزها عده ی زیادی در کوچه یمذکورتجمع کرده و حال ما را هر روز بیشتر از روز قبل به هم میزنند!چنانچه فکر نوین و بهتری در سر دارید،ما را یاری کنید!