۱۳۸۶ بهمن ۱۱, پنجشنبه

بازی


سلام بچه ها
چطورین؟
بازی داریم و طبق قولی که دادم بازی میکنم

خودتون رو معرفی کنین
تارا هستم.متولد 9 خرداد .ساعت 12 ظهر به دنیا اومدم با حسابی که من کردم باید 12:20 به دنیا می اومدم که نشده!
ترم 3 معماری.عاشق کتاب،موزیک و بسکتبال. به خاطر رشتم مجبور شدم بسکت رو کنار بذارم ولی در اولین فرصت دوباره شروع میکنم
شاید به خاطر خردادی بودنمه..هرچند خودم به این چیزا اعتقادی ندارم ولی شخصیت های متعددی دارم,شوخ جدی بشاش غمگین...همه ی اینها ممکنه در یک روز برام اتفاق بیفته!ولی اکثر اوقات شاد و خنده رو هستم
همیشه سعی کردم رو پای خودم بایستم از وابسته بودن متنفرم.تنوع طلب و درون گرا هستم به مقدار خیلی زیادی هم اجتماعی
زیاد با خودم خلوت میکنم..ممکنه ساعت ها بشینم و فقط فکر کنم
چیزی رو که به ذهنم برسه انجامش میدم مخصوصا اگه قلبا دوستش داشته باشم در غیر اینصورت هرگز برای انجامش کاری نمیکنم.تلخ خورم شکلات تلخ،قهوه ی تلخ..با شکر رابطه ای ندارم.. معتاد پیتزا هم هستم! همیشه یه عالمه طرح تو ذهنم در حال عبور و مرور هستن که گاهی نمیتونم عملیشون کنم!موقع انجام دادن کارهایی که به دقت زیادی نیاز دارن استرس میگیرم تا همین چند وقته پیش نقشه ی هر ساختمونی رو که میکشیدم براش دستشویی نمیذاشتم یا اگرم میذاشتم درشو نمیذاشتم!!
دوست دارم تار رو به حالت تخصصی ادامه بدم و مثل پدر بزرگم استاد تار بشم..
تا چند ماهه دیگه هم سفالگری رو شروع میکنم چون تو روستا(اسم ِ واحد درسیه)خیلی بهش نیاز دارم
با اشپزی هم رابطه ی چندان که نمیشه گفت هیچ رابطه ای ندارم(پامو بذارم اشپز خونه تا یه هفته نمیشه جمعش کرد!)

رنگ مورد علاقه
بیشتر رنگ هارو به جز خردلی دوست دارم ولی نمیتونم یه رنگ ِ خاصی رو انتخاب کنم بیشتر از ترکیب رنگ خوشم میاد مثل مشکی و قرمز یا مشکی و زرد یا سرمه ای و نارنجی یا سرمه ای و سفید

غذای مورد علاقه
همه ی غذا ها رو دوست دارم ولی با پیتزا رابطه ی نزدیک تری داریم!

میوه مورد علاقه
آلبالو رو واقعا دوست دارم.ولی سیب...10 سالی میشه سیب نخوردم و هر سال رکورد جدید میزنم!نمیشه گفت متنفر ولی هیچ موقع اظهار علاقه ای از طرف من به سیب نشده!

موسیقی مورد علاقه
راک،هاردراک و متال در شرایط بحرانی

بدترین ضد حالی که خوردم
ضد حال زیاد بوده یکیش میتونه ماجرای پست اولم باشه

ناشیانه ترین کاری که کردم
اولین باری که میخواستم ویندوز کامپیوترو عوض کنم(2 سال پیش) چند مورد رو اشتباه انجام داده بودم و کلا سیستمو ریخته بودم بهم!

بهترین خاطره ام
گفتنش سخته..خاطرات زیادی داشتم ولی بهترینش یادم نمیاد

کسی رو که بخوام ملاقات کنم
یادمه 10 سالم که بود یه همسایه ای داشتیم پسرشون 11 سالش بود.همیشه با هم بازی میکردیم و تو عالم بچگی کلی قرار مدار میذاشتیم! بعد از یه مدتی به کل رفتن و هیچ وقت همدیگه رو ندیدم

کسی رو که نخوام ملاقات کنم
فرد خاصی به ذهنم نمیاد

برای چه کسی دعا میکنمبرای همه ی کسایی که دوسشون دارم..از خدا میخوام به هر چی دوست دارند برسن..اگه صلاحه

من در ۱۰ سال آینده
واقعا نمیشه گفت ولی ترجیح میدم اینجوری باشه:
فکر میکنم مهندسیم رو گرفتم و احتمالا فوق هم گرفتم.(و همه ی نقشه هام بهترین دستشویی ها رو داره!!) دوست دارم یه سری به میامِی بزنم بعدشم برم ایتالیا..و روی سکوی دایره ای بایستم و ارزو کنم که باز هم برگردم اونجا!
احتمالا استاد تار هم شدم.در این بین به نظر میرسه با یک عدد اقا پسر هم ازدواج کرده باشم!ولی هیچ حسی نسبت به فرزند دردونم ندارم دختر یا پسر!
منم دوست ندارم استخدام شم..میخوام برای خودم کار کنم..باید مستقل شم و تا اونجایی که بتونم مفید باشم

هیچ نظری موجود نیست:

۱۳۸۶ بهمن ۱۱, پنجشنبه

بازی


سلام بچه ها
چطورین؟
بازی داریم و طبق قولی که دادم بازی میکنم

خودتون رو معرفی کنین
تارا هستم.متولد 9 خرداد .ساعت 12 ظهر به دنیا اومدم با حسابی که من کردم باید 12:20 به دنیا می اومدم که نشده!
ترم 3 معماری.عاشق کتاب،موزیک و بسکتبال. به خاطر رشتم مجبور شدم بسکت رو کنار بذارم ولی در اولین فرصت دوباره شروع میکنم
شاید به خاطر خردادی بودنمه..هرچند خودم به این چیزا اعتقادی ندارم ولی شخصیت های متعددی دارم,شوخ جدی بشاش غمگین...همه ی اینها ممکنه در یک روز برام اتفاق بیفته!ولی اکثر اوقات شاد و خنده رو هستم
همیشه سعی کردم رو پای خودم بایستم از وابسته بودن متنفرم.تنوع طلب و درون گرا هستم به مقدار خیلی زیادی هم اجتماعی
زیاد با خودم خلوت میکنم..ممکنه ساعت ها بشینم و فقط فکر کنم
چیزی رو که به ذهنم برسه انجامش میدم مخصوصا اگه قلبا دوستش داشته باشم در غیر اینصورت هرگز برای انجامش کاری نمیکنم.تلخ خورم شکلات تلخ،قهوه ی تلخ..با شکر رابطه ای ندارم.. معتاد پیتزا هم هستم! همیشه یه عالمه طرح تو ذهنم در حال عبور و مرور هستن که گاهی نمیتونم عملیشون کنم!موقع انجام دادن کارهایی که به دقت زیادی نیاز دارن استرس میگیرم تا همین چند وقته پیش نقشه ی هر ساختمونی رو که میکشیدم براش دستشویی نمیذاشتم یا اگرم میذاشتم درشو نمیذاشتم!!
دوست دارم تار رو به حالت تخصصی ادامه بدم و مثل پدر بزرگم استاد تار بشم..
تا چند ماهه دیگه هم سفالگری رو شروع میکنم چون تو روستا(اسم ِ واحد درسیه)خیلی بهش نیاز دارم
با اشپزی هم رابطه ی چندان که نمیشه گفت هیچ رابطه ای ندارم(پامو بذارم اشپز خونه تا یه هفته نمیشه جمعش کرد!)

رنگ مورد علاقه
بیشتر رنگ هارو به جز خردلی دوست دارم ولی نمیتونم یه رنگ ِ خاصی رو انتخاب کنم بیشتر از ترکیب رنگ خوشم میاد مثل مشکی و قرمز یا مشکی و زرد یا سرمه ای و نارنجی یا سرمه ای و سفید

غذای مورد علاقه
همه ی غذا ها رو دوست دارم ولی با پیتزا رابطه ی نزدیک تری داریم!

میوه مورد علاقه
آلبالو رو واقعا دوست دارم.ولی سیب...10 سالی میشه سیب نخوردم و هر سال رکورد جدید میزنم!نمیشه گفت متنفر ولی هیچ موقع اظهار علاقه ای از طرف من به سیب نشده!

موسیقی مورد علاقه
راک،هاردراک و متال در شرایط بحرانی

بدترین ضد حالی که خوردم
ضد حال زیاد بوده یکیش میتونه ماجرای پست اولم باشه

ناشیانه ترین کاری که کردم
اولین باری که میخواستم ویندوز کامپیوترو عوض کنم(2 سال پیش) چند مورد رو اشتباه انجام داده بودم و کلا سیستمو ریخته بودم بهم!

بهترین خاطره ام
گفتنش سخته..خاطرات زیادی داشتم ولی بهترینش یادم نمیاد

کسی رو که بخوام ملاقات کنم
یادمه 10 سالم که بود یه همسایه ای داشتیم پسرشون 11 سالش بود.همیشه با هم بازی میکردیم و تو عالم بچگی کلی قرار مدار میذاشتیم! بعد از یه مدتی به کل رفتن و هیچ وقت همدیگه رو ندیدم

کسی رو که نخوام ملاقات کنم
فرد خاصی به ذهنم نمیاد

برای چه کسی دعا میکنمبرای همه ی کسایی که دوسشون دارم..از خدا میخوام به هر چی دوست دارند برسن..اگه صلاحه

من در ۱۰ سال آینده
واقعا نمیشه گفت ولی ترجیح میدم اینجوری باشه:
فکر میکنم مهندسیم رو گرفتم و احتمالا فوق هم گرفتم.(و همه ی نقشه هام بهترین دستشویی ها رو داره!!) دوست دارم یه سری به میامِی بزنم بعدشم برم ایتالیا..و روی سکوی دایره ای بایستم و ارزو کنم که باز هم برگردم اونجا!
احتمالا استاد تار هم شدم.در این بین به نظر میرسه با یک عدد اقا پسر هم ازدواج کرده باشم!ولی هیچ حسی نسبت به فرزند دردونم ندارم دختر یا پسر!
منم دوست ندارم استخدام شم..میخوام برای خودم کار کنم..باید مستقل شم و تا اونجایی که بتونم مفید باشم

هیچ نظری موجود نیست: