۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه

99


به شدت بی خوابیم..حس میکنیم اعصابمان خط خطی شده!
خسته شدیم بس که وول خوردیم! Mp3 مان را خواباندیم خودمان صاف نشستیم و سقف اتاقمان را نگاه میکنیم! ما نمیتوانیم خوابیده به سقف اتاقمان خیره شویم چرا که پنجره ی اتاقمان تقدم دارد و توجه ما را بیشتر به خود جلب میکنید!
ما حس میکنیم درونا" نا آرامیم و دلیلش را نمیدانیم! به پنج سال ِ پیش فکر میکنیم و افسوس میخوریم.. ناامید میشویم و تصمیم میگیریم به چیزهای خوب خوب فکر کنیم! پنج سال بعد را انتخاب میکنیم و به آن میاندیشیم و افسرده میشویم!
ما همچنین احساس میکنیم چوب ِ زبان تند و تیز خود را میخوریم! خصوصا زمانی که اعصاب نداریم و نمیدانیم چه میگوییم! ما به شدت پشیمانیم! باور کنید! ما نمیخواهیم زمانی که کنترل خود را نداریم حرفی بزنیم ولی نمیشود! دست خودمان نیست! اه..
ما دلمان برای ابطحی میسوزد!برای او و امثال او.. دیگر نمیتوانیم همانند سابق به تماشای تلویزیون بنشینیم! اعصابش را نداریم! حس میکنیم نقش کرم ِ آویزان به یک قلاب ماهیگیری را ایفا کرده ایم و میکنیم..
ما دوست داریم الان (....&^^%& ) و (^&^*^&...$%%^) . متاسفیم که نمیتوانیم شفاف سازی کنیم.. خصوصی ست..
ضمنا" اعتراف میکنیم که گیر کرده ایم! شما اگر میدانستید علت گیری ما چیست، یکبار نقش زمین میشدید و از خنده میترکیدید سپس بلند میشدید و ادامه ی مزخرفات را میخواندید! ولی خوشحال باشید که ادامه ای ندارد! میتوانید راحت بخندید!
ما صرفا" تعارف کردیم! نیشتان را ببندید و خودتان را حفظ کنید!..ما اعصاب نداریم!

هیچ نظری موجود نیست:

۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه

99


به شدت بی خوابیم..حس میکنیم اعصابمان خط خطی شده!
خسته شدیم بس که وول خوردیم! Mp3 مان را خواباندیم خودمان صاف نشستیم و سقف اتاقمان را نگاه میکنیم! ما نمیتوانیم خوابیده به سقف اتاقمان خیره شویم چرا که پنجره ی اتاقمان تقدم دارد و توجه ما را بیشتر به خود جلب میکنید!
ما حس میکنیم درونا" نا آرامیم و دلیلش را نمیدانیم! به پنج سال ِ پیش فکر میکنیم و افسوس میخوریم.. ناامید میشویم و تصمیم میگیریم به چیزهای خوب خوب فکر کنیم! پنج سال بعد را انتخاب میکنیم و به آن میاندیشیم و افسرده میشویم!
ما همچنین احساس میکنیم چوب ِ زبان تند و تیز خود را میخوریم! خصوصا زمانی که اعصاب نداریم و نمیدانیم چه میگوییم! ما به شدت پشیمانیم! باور کنید! ما نمیخواهیم زمانی که کنترل خود را نداریم حرفی بزنیم ولی نمیشود! دست خودمان نیست! اه..
ما دلمان برای ابطحی میسوزد!برای او و امثال او.. دیگر نمیتوانیم همانند سابق به تماشای تلویزیون بنشینیم! اعصابش را نداریم! حس میکنیم نقش کرم ِ آویزان به یک قلاب ماهیگیری را ایفا کرده ایم و میکنیم..
ما دوست داریم الان (....&^^%& ) و (^&^*^&...$%%^) . متاسفیم که نمیتوانیم شفاف سازی کنیم.. خصوصی ست..
ضمنا" اعتراف میکنیم که گیر کرده ایم! شما اگر میدانستید علت گیری ما چیست، یکبار نقش زمین میشدید و از خنده میترکیدید سپس بلند میشدید و ادامه ی مزخرفات را میخواندید! ولی خوشحال باشید که ادامه ای ندارد! میتوانید راحت بخندید!
ما صرفا" تعارف کردیم! نیشتان را ببندید و خودتان را حفظ کنید!..ما اعصاب نداریم!

هیچ نظری موجود نیست: