جای شما خالی امروز یک آرامش عمیقی تمام وجود منو گرفته بود! درست از همون آرامش هایی که مدتها بود دنبالش میگشتم! هر از گاهی هم برای اینکه این حس ِ درونیم رو غافلگیر کنم عمدا" به چیزی که وقتی بهش فکر میکنم استرس میگیرم بیشتر فکر میکردم ببینم چی میشه ولی خوشبختانه بی اثر بود!.. یعنی به مثال یک گوسفند ِ مدرن سرشو انداخته بود پایین واسه خودش چرخ میزد! یه لبخند ِ ژکونتی هم در منتهی الیه راست صورتم به چشم میخورد که شخصا" مایه ی حیرت شده بود! خلاصه کلی کیفور و مشعوف شدم وقتی دیدم آثار این احوالات هنوز هم در من پیدا میشه!
یه چیزی شبیه اینکه تو یک جزیره ی دور افتاده روی یه تکه چوب روی آب شناور باشی...
۱ نظر:
خوش به حالت
ای کاش نصیب ما هم بشه
ارسال یک نظر