۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

130


بدجور احساس سردرگمی داریم..احساس پوچی! احساس گرفتگی! احساس گریه!
دچار کمبود محبت شده ایم! لطفا کمی ما را دوست بدارید!

88/9/24

۳ نظر:

iman گفت...

چو میتوان به صبوری کشید جور عدو چرا صبور نباشم که جور یار کشم...

ایوب阿尤布 گفت...

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور*
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور*
این دل غم دیده حالش به شود دل بد مکن*
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور*
دور دوران گر دو روزی بر مراد ما نرفت*
دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور*

غیر از خودت کسی نمی تونه شادت کنه شاد باش شادی هم می یاد

نیلوفر گفت...

این که احساس ِ یه عمر ِِ ماس !!
دوست بدارید ما را تا اجابت کنیم شما را !!

۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

130


بدجور احساس سردرگمی داریم..احساس پوچی! احساس گرفتگی! احساس گریه!
دچار کمبود محبت شده ایم! لطفا کمی ما را دوست بدارید!

88/9/24

۳ نظر:

iman گفت...

چو میتوان به صبوری کشید جور عدو چرا صبور نباشم که جور یار کشم...

ایوب阿尤布 گفت...

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور*
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور*
این دل غم دیده حالش به شود دل بد مکن*
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور*
دور دوران گر دو روزی بر مراد ما نرفت*
دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور*

غیر از خودت کسی نمی تونه شادت کنه شاد باش شادی هم می یاد

نیلوفر گفت...

این که احساس ِ یه عمر ِِ ماس !!
دوست بدارید ما را تا اجابت کنیم شما را !!