۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه

...


در حد مرگ خسته ام! اونقدر که حتی نمیتونم موس رو تکون بدم!
خدایا این چند ماه کی قرار بگذره..؟!

۶ نظر:

Unknown گفت...

خسته از چی تارا جون ؟ امتحانا ؟
امیدوارم زودتر برگردی و حسابی بنویسی.

سلمان گفت...

کدوم چند ماه؟
مگه بعدش قراره چه اتفاقی بیوفته؟

حاشیه گفت...

ما را در این درد شریک بدان که کم مانده به هلاکت برسم و به لقاء الله بپیوندم...

میم گفت...

احتمالا این چند ماه ، چندماه دیگه میگذره قاعدتا!!!
...
سلام!
با یک دیازپام خفن آپیم.. البته اگه بتونی موس رو تکون بدی و بخونیش!

میم گفت...

منم ممنون میشم بعد از خوندنش دوباره کامنت بزاری!!

شيما گفت...

الان منم مثه سلمان سوالم اینه مگه بعدش قراره چه اتفاقی بیوفته؟ :دی

خسته نباشی :*

۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه

...


در حد مرگ خسته ام! اونقدر که حتی نمیتونم موس رو تکون بدم!
خدایا این چند ماه کی قرار بگذره..؟!

۶ نظر:

Unknown گفت...

خسته از چی تارا جون ؟ امتحانا ؟
امیدوارم زودتر برگردی و حسابی بنویسی.

سلمان گفت...

کدوم چند ماه؟
مگه بعدش قراره چه اتفاقی بیوفته؟

حاشیه گفت...

ما را در این درد شریک بدان که کم مانده به هلاکت برسم و به لقاء الله بپیوندم...

میم گفت...

احتمالا این چند ماه ، چندماه دیگه میگذره قاعدتا!!!
...
سلام!
با یک دیازپام خفن آپیم.. البته اگه بتونی موس رو تکون بدی و بخونیش!

میم گفت...

منم ممنون میشم بعد از خوندنش دوباره کامنت بزاری!!

شيما گفت...

الان منم مثه سلمان سوالم اینه مگه بعدش قراره چه اتفاقی بیوفته؟ :دی

خسته نباشی :*