در حد مرگ خسته ام! اونقدر که حتی نمیتونم موس رو تکون بدم!
خدایا این چند ماه کی قرار بگذره..؟!
۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه
۶ نظر:
-
Unknown گفت...
-
خسته از چی تارا جون ؟ امتحانا ؟
امیدوارم زودتر برگردی و حسابی بنویسی. -
۱۲:۲۵ قبل‌ازظهر
-
سلمان گفت...
-
کدوم چند ماه؟
مگه بعدش قراره چه اتفاقی بیوفته؟ -
۸:۴۵ بعدازظهر
-
حاشیه گفت...
-
ما را در این درد شریک بدان که کم مانده به هلاکت برسم و به لقاء الله بپیوندم...
-
۱:۱۳ قبل‌ازظهر
-
میم گفت...
-
احتمالا این چند ماه ، چندماه دیگه میگذره قاعدتا!!!
...
سلام!
با یک دیازپام خفن آپیم.. البته اگه بتونی موس رو تکون بدی و بخونیش! -
۱۱:۳۶ قبل‌ازظهر
-
میم گفت...
-
منم ممنون میشم بعد از خوندنش دوباره کامنت بزاری!!
-
۱۲:۰۲ بعدازظهر
-
شيما گفت...
-
الان منم مثه سلمان سوالم اینه مگه بعدش قراره چه اتفاقی بیوفته؟ :دی
خسته نباشی :* -
۹:۴۷ بعدازظهر
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۶ نظر:
خسته از چی تارا جون ؟ امتحانا ؟
امیدوارم زودتر برگردی و حسابی بنویسی.
کدوم چند ماه؟
مگه بعدش قراره چه اتفاقی بیوفته؟
ما را در این درد شریک بدان که کم مانده به هلاکت برسم و به لقاء الله بپیوندم...
احتمالا این چند ماه ، چندماه دیگه میگذره قاعدتا!!!
...
سلام!
با یک دیازپام خفن آپیم.. البته اگه بتونی موس رو تکون بدی و بخونیش!
منم ممنون میشم بعد از خوندنش دوباره کامنت بزاری!!
الان منم مثه سلمان سوالم اینه مگه بعدش قراره چه اتفاقی بیوفته؟ :دی
خسته نباشی :*
ارسال یک نظر