۱۳۸۶ اسفند ۱۳, دوشنبه

ولم کن!

یه حس خالی..یه حس پوچ..
گیر کردم..بین همه ی حس های موجود دنیا گیر کردم..دوست دارم با دستام محکم سرمو نگه دارم و فشار بدم شاید این درد لعنتی بخوابه..
گیر کردم..بین تمام حماقت های خودم..بین همه ی بی فکری های خودم..بین تمامی نفهمی های خودم..
چشام درد میکنه..سرم هم همینطور..
بیخود..همه ی هدف های بی خود!من اسطوره ی تمامی هدف های بی خودم..بی انتها..بی نتیجه..و ناقص ِ همه ی هدف های احتمالا با خود..!
یه علامت سوال گنده واسه خودم ..واسه تو...و باز بیخود!
تمامی حماقت های من فریاد خواهد زد برای همیشه...و همیشه با من خواهد بود
این وضعیت رو دوست ندارم..که مثل یه نقطه ساکن و بی حرکت باشم..که بشینم..که فقط نگاه کنم..که مثل یه برگ روی شاخه ی درخت بمونم که بادی بیاد و من برم پایین..نهایتا دوتا خش خش..،بشم اهنگ ملایم پاییزی و بعد همه هیچ..
گیر کردم..بین همه ی حس های نامفهوم خودم گیر کردم..!

پ.ن:مشترک مورد نظر در دسترس نیست..لطفا بعدا هم شماره گیری نفرمایید
پ.ن:دپ نیستم..میگم که نگی چرا دپی و اینا

هیچ نظری موجود نیست:

۱۳۸۶ اسفند ۱۳, دوشنبه

ولم کن!

یه حس خالی..یه حس پوچ..
گیر کردم..بین همه ی حس های موجود دنیا گیر کردم..دوست دارم با دستام محکم سرمو نگه دارم و فشار بدم شاید این درد لعنتی بخوابه..
گیر کردم..بین تمام حماقت های خودم..بین همه ی بی فکری های خودم..بین تمامی نفهمی های خودم..
چشام درد میکنه..سرم هم همینطور..
بیخود..همه ی هدف های بی خود!من اسطوره ی تمامی هدف های بی خودم..بی انتها..بی نتیجه..و ناقص ِ همه ی هدف های احتمالا با خود..!
یه علامت سوال گنده واسه خودم ..واسه تو...و باز بیخود!
تمامی حماقت های من فریاد خواهد زد برای همیشه...و همیشه با من خواهد بود
این وضعیت رو دوست ندارم..که مثل یه نقطه ساکن و بی حرکت باشم..که بشینم..که فقط نگاه کنم..که مثل یه برگ روی شاخه ی درخت بمونم که بادی بیاد و من برم پایین..نهایتا دوتا خش خش..،بشم اهنگ ملایم پاییزی و بعد همه هیچ..
گیر کردم..بین همه ی حس های نامفهوم خودم گیر کردم..!

پ.ن:مشترک مورد نظر در دسترس نیست..لطفا بعدا هم شماره گیری نفرمایید
پ.ن:دپ نیستم..میگم که نگی چرا دپی و اینا

هیچ نظری موجود نیست: