۱۳۸۷ اسفند ۲, جمعه

70


ظهر داشتم با خودم اختلاط میکردم..و طی یک اقدام موشکافانه ی کاراکترانه، به یه سری نتایج جالبی رسیدم!!
میدونی اشکال کار من چیه؟! این که خیلی زود خیلی چیزا رو فراموش میکنم! اینه که به چیزایی که باید گیر بدم گیر نمیدم! اینه که خیلیارو برای خیلی از کارا آزاد میذارم که ضررش واسه خودمه! اینه که از خیلی حرفها و گفته ها گذرا رد میشم! اینه که..اه ولش کن! اشکال کار من خیلی جاهاست! بهم میگن این خیلی خوبه! خیلی خوبه که خونسردی!! خیلی خوبه که گیر نمیدی!! خیلی خوبه که....اصلا" خیلی خوبه! خودت که نمیدونی!! راس میگن..من نمیدونم ولی اونا هم نمیدونن که همین کار من تو مقطع زمانی خاص چقدر میتونه منو اذیت کنه!..خودم میدونم که چقدر احساس بدی بهم دست میده..فقط خودم میدونم که از این اخلاق گ..* خودم اصلا" خوشم نمیاد! شاید واسه یه عده فوق العاده به نظر میرسه..باعث میشه فکر کنن خونسردم و یا مثلا" فکر میکنن حساس نیستم و خیلی چیزا برام مهم نیست!..ولی بازم فقط خودم میدونم که اینطور نیست! نازلی(دوستم) میگه من اگه یه لحظه جای تو بودم شاید خیلی کارا میکردم..اگه یک درصد از بیتفاوتی تو رو داشتم این بودم..اون بودم..بهش میگم این بی تفاوتی نیست..این..اصلا" نمیدونم چیه!! اینکه میدونی و مطمئنی که طرفی که تو چشمات زل زده به نا به هر دلیلی داره مثل سگ دروغ میگه و تو شاید به خاطر علاقه به طرف مقابلت یا به خاطر این که نمیخوای بحث و جدلی پیش بیاد یا به هر دلیل دیگه ای..هیچی نمیگی.. این بی تفاوتیه؟! گیرم که ممکنه بعدا" باز مثل سگ پشیمون شه و مثلا" پیش خودش فکر کنه عجب اشتباهی کرده..! (البته احتمال اینکه پیش خودش فکر کنه طرف خر شد و نفهمید بیشتره!!) بعدش چی؟!! غیر از اینه که اون لحظه تمام اعصاب آدم میریزه به هم؟! غیر از اینه که آدم درونا" میشکنه؟!! حالا بی تفاوت باشو هیچی نگو!! بشو روشنفکر ترین انسان روی زمین..اصلا" حقانیت خودت رو هم ثابت نکن..بعدش؟!! خب بذار منی که اینو تجربه کردم بگم..بعدش هیچی نیست! بازم گیرم که طرف بیاد و باز مثل همون سگ به خودش بپیچه که غلط کردم!!!! که چی؟! خواهشا" نگو خل شدم نمیدونم دارم چی میگم! باور کن من اگه در بعضی موارد عکس العلی داشته باشم که حتی طرف مقابل خوشش نیاد خیلی بهتر از اینه که در نظر یه عده خوب و خونسرد به نظر برسم ولی درونا" بریزم به هم! مثلا" یکی از اخلاق های بد من اینه که وقتی عصبانی میشم و وقتی میدونم که حق با منه سکوت میکنم!! سکوت مطلق! بابا چرا ساکت میشی؟؟ یه چیزی بگو ..دریغ از یک کلمه حرف! خواهشا" اینم نگو که آخرش به نفع من تموم میشه و..! تو حتی نمیتونی یک صدم درصد از عذابی که من اون لحظه میکشم رو لمس کنی! میدونم همین سکوت در مواقع بحرانی به درد میخوره ولی برای خود من نتیجه ی جالبی نداره..در واقع بهتره بگم جز یه ناراحتی عمیق که هر بار با دیدن طرف تقویت میشه، هیچ نتیجه ی دیگه ای واسم نداره! شاید اگه بتونم خودمو خالی کنم و تو دلم نمونه اعصابم هم راحت میشه!(شاید اگه یکی بزنم زیر گوشش دیگه نور علی نور بشه!!!) طبیعتا" اصلا" آروم نیستم و در شرایط خاص حتی قابل پیش بینی هم نیستم ولی نمیدونم چرا گاهی اوقات نمیتونم کاری رو که "باید" انجام بدم! مثلا" همین الان به قدری عصبانیم که میخوام کل کامپیوتر با تمام محتویاتش رو خرد کنم..ولی ببین! اینکارو نمیکنم..چرا؟! معلوم نیست! به جاش چیکار میکنم؟!!! سکوت!!! همین!

هیچ نظری موجود نیست:

۱۳۸۷ اسفند ۲, جمعه

70


ظهر داشتم با خودم اختلاط میکردم..و طی یک اقدام موشکافانه ی کاراکترانه، به یه سری نتایج جالبی رسیدم!!
میدونی اشکال کار من چیه؟! این که خیلی زود خیلی چیزا رو فراموش میکنم! اینه که به چیزایی که باید گیر بدم گیر نمیدم! اینه که خیلیارو برای خیلی از کارا آزاد میذارم که ضررش واسه خودمه! اینه که از خیلی حرفها و گفته ها گذرا رد میشم! اینه که..اه ولش کن! اشکال کار من خیلی جاهاست! بهم میگن این خیلی خوبه! خیلی خوبه که خونسردی!! خیلی خوبه که گیر نمیدی!! خیلی خوبه که....اصلا" خیلی خوبه! خودت که نمیدونی!! راس میگن..من نمیدونم ولی اونا هم نمیدونن که همین کار من تو مقطع زمانی خاص چقدر میتونه منو اذیت کنه!..خودم میدونم که چقدر احساس بدی بهم دست میده..فقط خودم میدونم که از این اخلاق گ..* خودم اصلا" خوشم نمیاد! شاید واسه یه عده فوق العاده به نظر میرسه..باعث میشه فکر کنن خونسردم و یا مثلا" فکر میکنن حساس نیستم و خیلی چیزا برام مهم نیست!..ولی بازم فقط خودم میدونم که اینطور نیست! نازلی(دوستم) میگه من اگه یه لحظه جای تو بودم شاید خیلی کارا میکردم..اگه یک درصد از بیتفاوتی تو رو داشتم این بودم..اون بودم..بهش میگم این بی تفاوتی نیست..این..اصلا" نمیدونم چیه!! اینکه میدونی و مطمئنی که طرفی که تو چشمات زل زده به نا به هر دلیلی داره مثل سگ دروغ میگه و تو شاید به خاطر علاقه به طرف مقابلت یا به خاطر این که نمیخوای بحث و جدلی پیش بیاد یا به هر دلیل دیگه ای..هیچی نمیگی.. این بی تفاوتیه؟! گیرم که ممکنه بعدا" باز مثل سگ پشیمون شه و مثلا" پیش خودش فکر کنه عجب اشتباهی کرده..! (البته احتمال اینکه پیش خودش فکر کنه طرف خر شد و نفهمید بیشتره!!) بعدش چی؟!! غیر از اینه که اون لحظه تمام اعصاب آدم میریزه به هم؟! غیر از اینه که آدم درونا" میشکنه؟!! حالا بی تفاوت باشو هیچی نگو!! بشو روشنفکر ترین انسان روی زمین..اصلا" حقانیت خودت رو هم ثابت نکن..بعدش؟!! خب بذار منی که اینو تجربه کردم بگم..بعدش هیچی نیست! بازم گیرم که طرف بیاد و باز مثل همون سگ به خودش بپیچه که غلط کردم!!!! که چی؟! خواهشا" نگو خل شدم نمیدونم دارم چی میگم! باور کن من اگه در بعضی موارد عکس العلی داشته باشم که حتی طرف مقابل خوشش نیاد خیلی بهتر از اینه که در نظر یه عده خوب و خونسرد به نظر برسم ولی درونا" بریزم به هم! مثلا" یکی از اخلاق های بد من اینه که وقتی عصبانی میشم و وقتی میدونم که حق با منه سکوت میکنم!! سکوت مطلق! بابا چرا ساکت میشی؟؟ یه چیزی بگو ..دریغ از یک کلمه حرف! خواهشا" اینم نگو که آخرش به نفع من تموم میشه و..! تو حتی نمیتونی یک صدم درصد از عذابی که من اون لحظه میکشم رو لمس کنی! میدونم همین سکوت در مواقع بحرانی به درد میخوره ولی برای خود من نتیجه ی جالبی نداره..در واقع بهتره بگم جز یه ناراحتی عمیق که هر بار با دیدن طرف تقویت میشه، هیچ نتیجه ی دیگه ای واسم نداره! شاید اگه بتونم خودمو خالی کنم و تو دلم نمونه اعصابم هم راحت میشه!(شاید اگه یکی بزنم زیر گوشش دیگه نور علی نور بشه!!!) طبیعتا" اصلا" آروم نیستم و در شرایط خاص حتی قابل پیش بینی هم نیستم ولی نمیدونم چرا گاهی اوقات نمیتونم کاری رو که "باید" انجام بدم! مثلا" همین الان به قدری عصبانیم که میخوام کل کامپیوتر با تمام محتویاتش رو خرد کنم..ولی ببین! اینکارو نمیکنم..چرا؟! معلوم نیست! به جاش چیکار میکنم؟!!! سکوت!!! همین!

هیچ نظری موجود نیست: