۱۳۸۷ تیر ۶, پنجشنبه

48

راستش نمیدونم چرا ولی دلم گرفته..یا بهتر بگم گرفت!
صبح با خودم فکر میکردم شب میام و آپ میکنم و یکی از سه بازی رو که دعوت بودم انجام میدم.ولی برای یک لحظه حس کردم بیش از حد سنگین شدم!سنگینی از نوع روحی..روانی..درونی! و نمیتونم تکون بخورم!و مغزم کفاف ِ هیچ گونه بازی رو نمیده!
باور کنید من اگه این ترم درس استاد بابک و استاد صالحی رو پاس کنم میام و پزش رو به تمامی اهالی شریف بلاگفا میدم!
من نمیدونم چه اصراریه که برای هر امتحان یک هفته وقت بدن؟!!سه شنبه تفسیر دادم..قراره این یکشنبه هندسه بدم!!!یعنی چه؟کدوم بی شعور یا احیانا با شعوری میتونه از این یک هفته به طور مفید استفاده کنه؟!!من هم که نمونه ی بارز مصرف بهینه ی فرصت های طولانی مدت هستم!!
باور کن دیگه دارم دق میکنم..نه امتحان،امتحانه. نه تعطیلی،تعطیلیه!
دیروز می خواستم برم بیرون..بعد از یک ساعت منصرف شدم!یک عذاب وجدانی گرفتم در نوع خودش جالب بود!این یک هفته رو نمیخونم ولی دوست ندارم اون یک ساعت رو هم از دست بدم!!فکر کردم اون یک ساعت رو برم بیرون از میزان مطالعه ی من کم میشه!نیست تا حالا اقدامی هم جهت خوندن این هندسه کردم!!..هندسه گفتم یادم افتاد..قبلا موضوع امتحان هندسه ام رو گفته بودم . اینکه پلان درخواستی رو با مقیاس مورد نظر نکشیده بودم و به تبعیت(طبعیت!) از اون جوابهای همون سوال به کل غلط بود.. ورقه ی خودم رو که گرفتم،دیدم از ده نمره، بیست و پنج صدم گرفتم!وقتی دلیلش رو از استاد پرسیدم گفت این رو هم به خاطر شرکت در امتحانت به تو دادم!به خاطر ارزشی که برای جوابهای سوال های دیگرت قائل بودم!اون بیست و پنج صدم رو به تو دادم که فکر نکنی نیستی و وجود نداری!به همین راحتی!!..لیستش رو نگاه میکردم ستون نمرات معلوم بود..هشت،هفت،هفت و بیست و پنج صدم..اون وسط یدونه بیست و پنج صدم خالی به طرز بسیار ناز و زیبایی به چشم میخورد!این نمره رو هم داده بود که من متوجه اشتباهم باشم..اشتباهی که حداقل میتونه آینده ی شغلی من رو خراب کنه!هرچند میتونست اون سوال رو هم ندید بگیره یا اصلا با همون مقیاسی که من کشیدم نمره رو حساب کنه و نمره ی سوال های دیگرو هم بده..!ولی اینکارو نکرد..(از لحاظ منطقی حق داشت ولی!!)یکی از بچه های کلاس به اسم کامران که اتفاقا داشت با من به ستون نمرات نگاه میکرد با دیدن نمره ی من پقی زد زیر خنده!جدا" خنده دار هم بود!تصور کن روی ده یک خط کشیده روش نوشته 0.25!!!با اینکه میتونستم بهش توضیح بدم که وضعیت الان من جنبه ی تنبیهی+بی دقتی داره و اصلا بحث نمره نیست و اینا... ولی اینکارو نکردم!دلیلی هم نداشت!اشتباه من بود حالا تاوانش هرچی که میخواد باشه!
فکرش رو که میکنم میبینم یک اشتباه کوچک تو یک ورقه ی امتحانی که ارزشی نداره میتونه تمامی خواسته های من رو به باد بده..چه برسه به یک اشتباه تو ورقه ی زندگیت..میتونه تمام دنیای تو رو نابود کنه و از بین ببره..هرچند ناخواسته باشه..که معنی اشتباه هم همینه..شاید عملی ناخواسته!

أه ه ه ه ه ه ه!!دقیقا همین الان یک عذاب وجدان دیگه ای هم گرفتم..میرم هندسه ام رو بخونم.

هیچ نظری موجود نیست:

۱۳۸۷ تیر ۶, پنجشنبه

48

راستش نمیدونم چرا ولی دلم گرفته..یا بهتر بگم گرفت!
صبح با خودم فکر میکردم شب میام و آپ میکنم و یکی از سه بازی رو که دعوت بودم انجام میدم.ولی برای یک لحظه حس کردم بیش از حد سنگین شدم!سنگینی از نوع روحی..روانی..درونی! و نمیتونم تکون بخورم!و مغزم کفاف ِ هیچ گونه بازی رو نمیده!
باور کنید من اگه این ترم درس استاد بابک و استاد صالحی رو پاس کنم میام و پزش رو به تمامی اهالی شریف بلاگفا میدم!
من نمیدونم چه اصراریه که برای هر امتحان یک هفته وقت بدن؟!!سه شنبه تفسیر دادم..قراره این یکشنبه هندسه بدم!!!یعنی چه؟کدوم بی شعور یا احیانا با شعوری میتونه از این یک هفته به طور مفید استفاده کنه؟!!من هم که نمونه ی بارز مصرف بهینه ی فرصت های طولانی مدت هستم!!
باور کن دیگه دارم دق میکنم..نه امتحان،امتحانه. نه تعطیلی،تعطیلیه!
دیروز می خواستم برم بیرون..بعد از یک ساعت منصرف شدم!یک عذاب وجدانی گرفتم در نوع خودش جالب بود!این یک هفته رو نمیخونم ولی دوست ندارم اون یک ساعت رو هم از دست بدم!!فکر کردم اون یک ساعت رو برم بیرون از میزان مطالعه ی من کم میشه!نیست تا حالا اقدامی هم جهت خوندن این هندسه کردم!!..هندسه گفتم یادم افتاد..قبلا موضوع امتحان هندسه ام رو گفته بودم . اینکه پلان درخواستی رو با مقیاس مورد نظر نکشیده بودم و به تبعیت(طبعیت!) از اون جوابهای همون سوال به کل غلط بود.. ورقه ی خودم رو که گرفتم،دیدم از ده نمره، بیست و پنج صدم گرفتم!وقتی دلیلش رو از استاد پرسیدم گفت این رو هم به خاطر شرکت در امتحانت به تو دادم!به خاطر ارزشی که برای جوابهای سوال های دیگرت قائل بودم!اون بیست و پنج صدم رو به تو دادم که فکر نکنی نیستی و وجود نداری!به همین راحتی!!..لیستش رو نگاه میکردم ستون نمرات معلوم بود..هشت،هفت،هفت و بیست و پنج صدم..اون وسط یدونه بیست و پنج صدم خالی به طرز بسیار ناز و زیبایی به چشم میخورد!این نمره رو هم داده بود که من متوجه اشتباهم باشم..اشتباهی که حداقل میتونه آینده ی شغلی من رو خراب کنه!هرچند میتونست اون سوال رو هم ندید بگیره یا اصلا با همون مقیاسی که من کشیدم نمره رو حساب کنه و نمره ی سوال های دیگرو هم بده..!ولی اینکارو نکرد..(از لحاظ منطقی حق داشت ولی!!)یکی از بچه های کلاس به اسم کامران که اتفاقا داشت با من به ستون نمرات نگاه میکرد با دیدن نمره ی من پقی زد زیر خنده!جدا" خنده دار هم بود!تصور کن روی ده یک خط کشیده روش نوشته 0.25!!!با اینکه میتونستم بهش توضیح بدم که وضعیت الان من جنبه ی تنبیهی+بی دقتی داره و اصلا بحث نمره نیست و اینا... ولی اینکارو نکردم!دلیلی هم نداشت!اشتباه من بود حالا تاوانش هرچی که میخواد باشه!
فکرش رو که میکنم میبینم یک اشتباه کوچک تو یک ورقه ی امتحانی که ارزشی نداره میتونه تمامی خواسته های من رو به باد بده..چه برسه به یک اشتباه تو ورقه ی زندگیت..میتونه تمام دنیای تو رو نابود کنه و از بین ببره..هرچند ناخواسته باشه..که معنی اشتباه هم همینه..شاید عملی ناخواسته!

أه ه ه ه ه ه ه!!دقیقا همین الان یک عذاب وجدان دیگه ای هم گرفتم..میرم هندسه ام رو بخونم.

هیچ نظری موجود نیست: