۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

روزها به طرز غریبی دارن میگذرن و هرچه منتظرم که کمی با سرعت و شتاب تمام شن انگار نه انگار!من اما نه خوبم.. نه بد! مقطعی خوبم..مقطعی بدم..!در اوج شادی یک حالت گرفتگی میاد سراغم و وجودم رو متلاشی میکنه! گاهی هم در اوج گرفتگی و خستگی یه شادی بی نظیر تمام روحم رو تسخیر میکنه
دوباره کلاس تار َم رو شروع کردم و ادامه میدم..خیلی وقت بود گذاشته بودمش کنار.از گروه هم عقب افتاده بودم..قرار بود چند ماه پیش کنسرت بدن که به خاطر عدم تمرین ِمن، از کنسرت جا موندم..! تصمیم گرفتم دوباره با جدیت تمام دنبالش رو بگیرم که بتونم تو کنسرت بعدی باشم..
کتاب "چشمهایش" بزرگ علوی رو خوندم..نمیتونم بگم چقدر با فرنگیس احساس راحتی میکنم.. درکش میکنم و گاهی دلم براش تنگ میشه..دلم میخواد کنارش بودم تا با هم حرف میزدیم.. اون سیگار میکشید و من بهش خیره  میشدم..اون از خودش میگفت و من تو وجود خودم غرق میشدم..  
از وقتی با "ع" قرار ِ کتاب خوندن گذاشتیم سعی میکنم بیشتر با برنامه جلو برم..گاهی درست لحظه ای که فکر میکنم از دنیا و آدم و عالم ناامید شدم به کتابم پناه میبرم و یاد ِ اینکه کتاب ِ بعدی منتظر منه..از تفسیر های "ع" هم خوشم میاد وقتی کتابی رو میخونیم. با یک دید ِ دیگه ای نگاه میکنه.. گاهی طوری از یک "فکر" حرف میزنه که انگار تمام هدف و نظر نویسنده همون بوده..از اینکه به نوشته جهت میده خوشم میاد..شایدم همینه که انگیزه ی خوندن رو بیشتر میکنه..
گاهی نمیشه به تمام سوال ها جواب داد! باید سکوت کرد تا وقتش برسه!...وقتش که برسه جواب سوالها یکی یکی معلوم میشه!.پس تا اون موقع صبر کن! صبر..! 



۹ نظر:

ساسوشا گفت...

من هم عاشق بزرگ علوی و نوشته هاشم.. بهت پیشنهاد می کنم کتاب های دیگشم بخونی ..
از اینجا می تونی یه سریشو دانلود کنی.. اما من خوندن کتاب رو بیشتر ترجیح می دم تا پی دی اف!
اما این لینکشه
http://ebooks.ketabnak.com/index.php?subcat=27

Iman گفت...

منم این شب ها و روز ها گلستان سعدی می خونم، خیلی قشنگن...

Unknown گفت...

خیلی خوبه که دور کتابخونی شروع کردی. کارهای گلشیری و معروفی رو هم بخون.
و البته جمال زاده پدر داستان کوتاه ایران.

دانشجو گفت...

با سلام
اینجانب دانشجوی دوره کارشناسی رشته روانشناسی بالینی دانشگاه علامه طباطبایی هستم و برای تکمیل پایان نامه ام نیازمند تکمیل پرسشنامه هایم توسط دانشجویان دانشگاه های آزاد شهر تهران هستم. موضوع پژوهش من بررسی رابطه بین ابعاد عشق و تعدادی از ویژگی های فردی می باشد و برای پرکردن پرسشنامه ها حداقل شرط لازم این است که آزمودنی هم اکنون داری رابطه عاشقانه با شخصی دیگر و یا افکار عاشقانه درباره شخصی دیگر باشد. لازم به توجه است که نمونه من بایستی از دانشجویان دانشگاه های آزاد تهران باشد ولی شرکت تمامی دانشجویان کشور در این پژوهش مجاز است وجواب آزمون به آنها داده خواهد شد. در پایان خواهشمند است فیلد مربوط به دانشگاه را بدرستی پر کنید تا در انتخاب اعضای نمونه پژوهش دچار اشتباه نشویم.
برای شرکت در آزمون آدرس زیر را در مرورگر خود کپی کنید و کلید اینتر را فشار دهید.
Azmoon.freei.me
از مسئول وبلاگ خواهشمندم برای اعتلا و پیشرفت سطح علمی جامعه این آگهی را حذف نکند تا سایر بازدیدکنندگان هم در صورت تمایل بتوانند شرکت کنند.
با سپاس

زکریا گفت...

تارا سلام
دل تنگی که بیماری مزمن عصر جدیده و کاریش نمیشه کرد جز غرق کردن خودت در هنر
خیلی خوبه که داری با دوستت کتاب می خونی . ادامه بدین

حاشیه گفت...

اینکه آدم بعضی وقتا خوب باشه بعضی وقتا بد(حالش رو میگم!) زیادم نباید بد باشه چون همیشه خوب باشه حوصله اش سر میره. بهشت هم بعد یه مدت دل آدم رو می زنه...
همه اینا به کنار کنسرت گذاشتی من نباشم کنسرت رو بهم میریزم(: . گفته باشم!(یه عده از اون برادرا جمع می کنم می گم اینا دارن کارای ضد شعونات بد انجام میدن آقا دلش به درد میاد)

سلمان گفت...

میشه ما هم وارد مسابقه ی کتاب خونی بشیم؟ :پی

فرزانه گفت...

سلام
نوشته هات قشنگن . یکم شبه خودم مینویسی .
موفق باشی .

حماقت نکن گفت...

جشمهایش در چشمهایش خیلی مهمه ... شباهت عجیبی این ایده به کتاب پرتره نیکلای گوگول داره

۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

روزها به طرز غریبی دارن میگذرن و هرچه منتظرم که کمی با سرعت و شتاب تمام شن انگار نه انگار!من اما نه خوبم.. نه بد! مقطعی خوبم..مقطعی بدم..!در اوج شادی یک حالت گرفتگی میاد سراغم و وجودم رو متلاشی میکنه! گاهی هم در اوج گرفتگی و خستگی یه شادی بی نظیر تمام روحم رو تسخیر میکنه
دوباره کلاس تار َم رو شروع کردم و ادامه میدم..خیلی وقت بود گذاشته بودمش کنار.از گروه هم عقب افتاده بودم..قرار بود چند ماه پیش کنسرت بدن که به خاطر عدم تمرین ِمن، از کنسرت جا موندم..! تصمیم گرفتم دوباره با جدیت تمام دنبالش رو بگیرم که بتونم تو کنسرت بعدی باشم..
کتاب "چشمهایش" بزرگ علوی رو خوندم..نمیتونم بگم چقدر با فرنگیس احساس راحتی میکنم.. درکش میکنم و گاهی دلم براش تنگ میشه..دلم میخواد کنارش بودم تا با هم حرف میزدیم.. اون سیگار میکشید و من بهش خیره  میشدم..اون از خودش میگفت و من تو وجود خودم غرق میشدم..  
از وقتی با "ع" قرار ِ کتاب خوندن گذاشتیم سعی میکنم بیشتر با برنامه جلو برم..گاهی درست لحظه ای که فکر میکنم از دنیا و آدم و عالم ناامید شدم به کتابم پناه میبرم و یاد ِ اینکه کتاب ِ بعدی منتظر منه..از تفسیر های "ع" هم خوشم میاد وقتی کتابی رو میخونیم. با یک دید ِ دیگه ای نگاه میکنه.. گاهی طوری از یک "فکر" حرف میزنه که انگار تمام هدف و نظر نویسنده همون بوده..از اینکه به نوشته جهت میده خوشم میاد..شایدم همینه که انگیزه ی خوندن رو بیشتر میکنه..
گاهی نمیشه به تمام سوال ها جواب داد! باید سکوت کرد تا وقتش برسه!...وقتش که برسه جواب سوالها یکی یکی معلوم میشه!.پس تا اون موقع صبر کن! صبر..! 



۹ نظر:

ساسوشا گفت...

من هم عاشق بزرگ علوی و نوشته هاشم.. بهت پیشنهاد می کنم کتاب های دیگشم بخونی ..
از اینجا می تونی یه سریشو دانلود کنی.. اما من خوندن کتاب رو بیشتر ترجیح می دم تا پی دی اف!
اما این لینکشه
http://ebooks.ketabnak.com/index.php?subcat=27

Iman گفت...

منم این شب ها و روز ها گلستان سعدی می خونم، خیلی قشنگن...

Unknown گفت...

خیلی خوبه که دور کتابخونی شروع کردی. کارهای گلشیری و معروفی رو هم بخون.
و البته جمال زاده پدر داستان کوتاه ایران.

دانشجو گفت...

با سلام
اینجانب دانشجوی دوره کارشناسی رشته روانشناسی بالینی دانشگاه علامه طباطبایی هستم و برای تکمیل پایان نامه ام نیازمند تکمیل پرسشنامه هایم توسط دانشجویان دانشگاه های آزاد شهر تهران هستم. موضوع پژوهش من بررسی رابطه بین ابعاد عشق و تعدادی از ویژگی های فردی می باشد و برای پرکردن پرسشنامه ها حداقل شرط لازم این است که آزمودنی هم اکنون داری رابطه عاشقانه با شخصی دیگر و یا افکار عاشقانه درباره شخصی دیگر باشد. لازم به توجه است که نمونه من بایستی از دانشجویان دانشگاه های آزاد تهران باشد ولی شرکت تمامی دانشجویان کشور در این پژوهش مجاز است وجواب آزمون به آنها داده خواهد شد. در پایان خواهشمند است فیلد مربوط به دانشگاه را بدرستی پر کنید تا در انتخاب اعضای نمونه پژوهش دچار اشتباه نشویم.
برای شرکت در آزمون آدرس زیر را در مرورگر خود کپی کنید و کلید اینتر را فشار دهید.
Azmoon.freei.me
از مسئول وبلاگ خواهشمندم برای اعتلا و پیشرفت سطح علمی جامعه این آگهی را حذف نکند تا سایر بازدیدکنندگان هم در صورت تمایل بتوانند شرکت کنند.
با سپاس

زکریا گفت...

تارا سلام
دل تنگی که بیماری مزمن عصر جدیده و کاریش نمیشه کرد جز غرق کردن خودت در هنر
خیلی خوبه که داری با دوستت کتاب می خونی . ادامه بدین

حاشیه گفت...

اینکه آدم بعضی وقتا خوب باشه بعضی وقتا بد(حالش رو میگم!) زیادم نباید بد باشه چون همیشه خوب باشه حوصله اش سر میره. بهشت هم بعد یه مدت دل آدم رو می زنه...
همه اینا به کنار کنسرت گذاشتی من نباشم کنسرت رو بهم میریزم(: . گفته باشم!(یه عده از اون برادرا جمع می کنم می گم اینا دارن کارای ضد شعونات بد انجام میدن آقا دلش به درد میاد)

سلمان گفت...

میشه ما هم وارد مسابقه ی کتاب خونی بشیم؟ :پی

فرزانه گفت...

سلام
نوشته هات قشنگن . یکم شبه خودم مینویسی .
موفق باشی .

حماقت نکن گفت...

جشمهایش در چشمهایش خیلی مهمه ... شباهت عجیبی این ایده به کتاب پرتره نیکلای گوگول داره